جدول جو
جدول جو

معنی چپ راس - جستجوی لغت در جدول جو

چپ راس
نوعی تکمه و جاتکمه که در قدیم از ابریشم یا قیطان درست می کردند و جلو لباس بر روی سینه می دوختند، برای مثال ز بس که دست بر او به سینه دوخته ام / گمان برند که چپ راس بر قبا دارم (طاهر وحید - لغتنامه - چپ راست)، نوعی حمایل که از چپ و راست بر روی شانه بیندازند
فرهنگ فارسی عمید
چپ راس
(چَ)
چپ راست. چپ و راست. قسمی از تکمه های ابریشم که درایران اکثر به ’چپکن’ و در هندوستان سپاهیان و جوانان به قباهای بخیه دوز دوزند. (آنندراج) :
ز تیر غمزه چاک سینه ام چپراسها دارد
از آن برگشته مژگان چپ اندازی که میدانی.
اشرف (از آنندراج).
ز بسکه دست بر او به سینه دوخته ام
گمان برند که چپراس بر قبا دارم.
میرزا طاهر وحید (از آنندراج).
، مأخوذ از هندی، علامت و نشانه. (ناظم الاطباء). رجوع به چپ راست و چپ و راست شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چپ راست
تصویر چپ راست
چپ راس، نوعی تکمه و جاتکمه که در قدیم از ابریشم یا قیطان درست می کردند و جلو لباس بر روی سینه می دوختند، نوعی حمایل که از چپ و راست بر روی شانه بیندازند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چپ روی
تصویر چپ روی
با سیاست دولت مخالفت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چپ چاب
تصویر چپ چاب
صدای بوسیدن، صدای بوسیدن کسی با وضعی صدادار، صدای بوسه های پی در پی، صدای دهن در وقت خوردن یا نوشیدن چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چپ گرا
تصویر چپ گرا
کسی که با سیاست و روش دولت و اوضاع موجود کشورش مخالف است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چپ رو
تصویر چپ رو
دست چپی، چپ گرا، کسی که به راه چپ برود، آنکه از راه راست منحرف شود
در علوم سیاسی تندرو، کسی که افکار دست چپی داشته باشد و در طریق مخالفت با رژیم کشور یا سیاست دولت گام بردارد
فرهنگ فارسی عمید
تندرو. آنکه دنبال افکار چپی رود. کسی که در طریق مخالفت با رژیم کشور یا سیاست دولت گام بردارد. رجوع به چپ و چپ روی شود
لغت نامه دهخدا
(چَ رَ)
تندروی. پیروی از افکار چپ. در صف مخالف رژیم و سیاست عمومی کشور بودن. رجوع به چپ و چپی و چپ رو شود
لغت نامه دهخدا
(اَ پِ)
یکی از مؤمنین به عیسی که پولس از او نام برده و مدح کرده است
لغت نامه دهخدا
(چَ چُ)
لفظی است تحقیر را. اصطلاح عامیانه ای در مورد تحقیر وتمسخر مخاطب. اصطلاح تحقیر که بیشتر مازندرانیان را گویند: چپ چس مازندران
لغت نامه دهخدا
(چَ)
بمعنی آیه است که جمع آن آیات باشد. (برهان) (آنندراج). آیه و نشان، کرامت. معجزه. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
(کَ)
بمعنی تبذل و بذله گویی باشد و آن حشمت از خود برداشتن و با مردم خوش طبعی و مزاح بسیار کردن و هرزه گویی باشد. (برهان) (آنندراج). لاغ کردن. خوش دأبی کردن. مزاح کردن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از چپگرا
تصویر چپگرا
چپ رو، متمایل بچپ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چپ روی
تصویر چپ روی
تند روی، مخالف رژیم و سیاست عمومی کشور بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چمراس
تصویر چمراس
آیه
فرهنگ واژه فارسی سره
تندروی، افراطی گری، افراطی گرایی، خلاف ورزی، ناسازگاری، نسازمی، مخالفت خوانی، چپ گرایی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دست چپی، چپ رو، متمایل به چپ، کمونیست، سوسیالیست
متضاد: راست گرا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
انکار کردن و زیربار کاری نرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
پر چانه
فرهنگ گویش مازندرانی
گوه ی چوبی
فرهنگ گویش مازندرانی
در در مقام توهین ناسزا به زنان لاغر اندام به کار می رود، ظرف چوبی تنباکو
فرهنگ گویش مازندرانی
انکار کردن و زیربار مسئولیت نرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
جامی از مس که بر روی آن آیات قرآنی حک شده و در اولین استحمام
فرهنگ گویش مازندرانی
راهی که کمتر از آن رفت و آمد شود بیراهه
فرهنگ گویش مازندرانی
چپ دست
فرهنگ گویش مازندرانی